تاریخ انتشار: سه شنبه 1402/06/14 - 08:26
کد خبر: 480931

به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی(ع)؛

خروج کاروان سربلندی از شام/ اهمیت اربعین در تاریخ نهضت عاشورا چیست؟

خروج کاروان سربلندی از شام/ اهمیت اربعین در تاریخ نهضت عاشورا چیست؟

در تاریخ نهضت حسینی، باید اربعین را نقطه عطفی بدانیم و آن را بزرگ بشماریم. آن چه در پی می آید، گزارشی مختصر از وقایع تاریخی اتفاق افتاده، از شام تا بازگشت کاوران سربلندی به مدینه است؛ روایتی که در بخشی از آن، رویدادهای مربوط به اربعین حسینی هم، بررسی و بازخوانی می شود.

به گزارش سرویس حسینیه «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ زیارت اربعین یکی از خصوصیات و ویژگی های اهل ایمان و کسانی است که اسلام را به تمامیت آن، در وجود مقدس جانشینان بر حق پیامبرخدا(ص) یافته اند. از منظر تاریخی، اربعین نقطه شروعی برای تداوم نهضت حسینی است؛ هرچند پیش از آن، افشاگری های امام سجاد(ع) و زینب کبری(س)، پرچم خونین قیام را دوباره به اهتزاز درآورده بود، اما در اربعین بود که یادکرد قیام، مشق گرفتن از آن و انتقال پیام الهی آن، در قالب عزاداری بر سالار شهیدان(ع) نهادینه شد.

 به همین دلیل است که در تاریخ نهضت حسینی، باید اربعین را نقطه عطفی بدانیم و آن را بزرگ بشماریم. آن چه در پی می آید، گزارشی مختصر از وقایع تاریخی اتفاق افتاده، از شام تا بازگشت کاوران سربلندی به مدینه است؛ روایتی که در بخشی از آن، رویدادهای مربوط به اربعین حسینی هم، بررسی و بازخوانی می شود.

آثار جنایات یزید

احمد بن اسحاق یعقوبی؛ در کتاب «تاریخ یعقوبی» نامه ای را از «عبدا...بن عباس»، خطاب به یزید بن معاویه نقل کرده است. در این نامه که  مدتی پس از شهادت سیدالشهدا(ع) و پس ظاهرا از اعلام خالفت (عبدا... بن زبیر) در مکه، نوشته شده است، »ابن عباس« می نویسد: »ای یزید! این تو بودی که به پسر مرجانه نامه نوشتی و به او دستور دادی تا راه را بر حسین(ع) ببندد و دستور دادی که در کار او شتاب کند و بر حسین(ع) سخت بگیرد و برای کشتن او امروز و فردا نکند.« اسناد تاریخی نشان می دهد که عبیدا...

بن زیاد، به فرمان یزید، امام حسین(ع) را به شهادت رساند و خاندان آن حضرت را به اسارت گرفت؛ بنابراین، سبب اصلی وقوع واقعه عاشورا، شخص یزید وفرمان او بود. با این حال، شرایطی که پس از ورود کاروان اسیران به دمشق به وجود آمد و نیز خطبه ای حضرت زینب(س) شرایط را به گونه ای رقم غر زد که یزید ناچار به متهم کردن عبیدا... در واقعه عاشورا و شهادت سیدالشهدا(ع) شد.

«محمد بن جریر طبری» در جلد پنجم کتاب «تاریخ المم و الملوک»، به دستپاچگی یزید در این زمینه اشاره می کند و می نویسد: هند، دختر عبدا...بن عامر بن کریز که زن یزیدبن معاویه بود، سخنان آن ها را شنید و چهره خویش بپوشانید و برون شد و گفت: ای امیرمؤمنان! این سر حسین پسر فاطمه دختر پیامبر خداست؟ گفت: آری! بر پسر دختر پیامبر و نخبه قریش، فغان کن و سیاه بپوش! خدا ابن زیاد را بکشد که در کار حسین شتاب کرد!« یزید در حالی این سخنان را بر زبان جاری کرد که لحظاتی قبل، با خواندن اشعار «ابن زبعری»، به جنایتی که دستور انجام آن را داده بود، افتخار می کرد. با این حال، آن چه بیش از همه بر طبل رسوایی یزید کوفت، افشاگری های امام سجاد(ع) در مسجد جامع دمشق بود.

توفانی که کاخ ظلم را ویران کرد

مرحوم عالمه «محسن امین»، در کتاب «لواعج الشجان فی مقتل الحسین(ع)« می نویسد:» یزی فرمان داد خطیبی بر منبر بـرود و دربــاره امام حـسـیـن(ع) و پــدر بــزرگــوارش بدگویی کند. خطیب بر فراز منبر نشست و از امیرمؤمنان(ع) و سیدالشهدا(ع) بد گفت و معاویه و یزید را تحسین و ستایش کرد ... در این هنگام، امـام علی بن حسین(ع) فریاد زد: ای خطیب! وای بر تو که خشم آفریننده را به خشنودی آفریدگان خریدی! جای خود را در آتش آماده بدان! آن گاه امام(ع) رو به یزید کرد و فرمود: اجازه می دهی بر فراز این چوب ها بروم و سخنی بگویم؟ یزید نپذیرفت. مـردم اصرار کردند که بگذارد امــام(ع) سخن بگوید. یزید گفت: اگر او بر منبر بالا رود، من و آل ابوسفیان را رسوا خواهدکرد. مردم گفتند: از این جوان چه ساخته است؟

یزید گفت: او از خاندانی است که در کودکی کامشان را با علم و دانش برمی دارند. شامیان باز هم اصرار کردند و یزید، ناچار، اجـازه داد.« به این ترتیب، امام سجاد(ع) بر فراز منبر ایستاد و خطبه ای خواند که هنوز هم غریو پرشورش در گوش تاریخ بشریت طنین انداز است: »ای مردم! من پسر مکه و منایم؛ من پسر زمزم و صفایم؛ ... من پسر مردی هستم که خداوند به او وحی فرستاد؛ من فرزند محمد؛ من پسر علی مرتضایم ... من پسر فاطمه زهـرا، سـرور زنـان عالم هستم؛ من پسر خدیجه کبرایم ... من فرزند کسی هستم که او را به ستم کشتند؛

من فرزند کسی هستم که سر او را از قفا بریدند ... من پسر کسی هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند ... من پسر کسی هستم که او را بر نیزه زدند و زنان و کودکان او را از عراق تا شام به اسارت آوردنـد ... « مورخان آورده انـد که چون سخنان امـام(ع) به این جا رسید، یزید فرمان داد تا اذان بگویند. علامه (محسن امین) می نویسد: چون مؤذن به این فراز اذان رسیدّ که اشهد ان محمدا رسول ا...، امام سجاد(ع) رو به یزید کرد و با صدای بلند فرمود: ای یزید، این محمد که رسول خداست، جد من است یا جد تو؟ اگر بگویی جد توست، دروغ گفته ای و اگر جد من است، پس چگونه فرزندان رسول خـدا(ص) را کشتی؟« این سخنان پرشور و آتشین، همچون پتکی بر پیکر پوشالی حکومت اموی فرود آمد.

خروج کاروان سربلندی از شام

 کاروان اهل بیت(ع) مدتی در دمشق توقف کرد. (سید بن طــاووس) در کتاب (اقبال العمال)، این مدت را یک ماه می داند. طی این مدت نیز، افشاگری های امام سجاد(ع) علیه یزید و امویان ادامـه داشـت. یزید پس از مشورت با مـروان بن حکم، تصمیم گرفت، برای جلوگیری از رسوایی بیشتر، امام سجاد(ع) و کـاروان را روانـه مدینه کند. یزید، نعمان بن بشیر را مسئول رساندن کاروان اهل بیت(ع) به مدینه کرد. درباره زمان خــروج کاروان از دمشق و ورود آن به مدینه، اقوال مختلفی وجـود دارد. شیخ توسی در (مصباح المتهجد) می نویسد: فی الیوم العشرین دنا أبی عبدا... منه(صفر) کان رجوع حرم سی الحسین بن علی بن ابی طالب(ع)، من الشام إلی مدینة الرسول(ص)؛ در روز بیستم ماه صفر، حرم امام حسین(ع) از شام به مدینه بازگشت.

روایت (عطیه عوفی) و زیارت جابر

شیخ توسی معتقد است که در همین روز، جابر بن عبدا... انصاری به کربال رسید و مرقد مطهر امام حسین(ع) را زیارت کرد؛ همان روزی که در فرهنگ شیعه، به نام اربعین شهرت یافته است. با این حال، شهید قاضی طباطبایی، در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا(ع)، با استفاده از اسناد و مدارک روایی، معتقد است که کاروان اهل بیت(ع)، پس از خروج از شام، ابتدا به کربلا رفتند و پس از آن راهی مدینه شدند.

سید بن طـاووس در کتاب شریف لهوف نیز، به عبور کاروان از کربال، در راه بازگشت به مدینه، اشاره کرده است. او می نویسد:»راوی می گوید: هنگامی که خـانـدان حسین(ع) از شام باز می گشتند، به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببر. راهنما آن ها را آورد و به محل شهادت امام(ع) و یارانش رساند. دیدند جابر بن عبدا... انصاری و جماعتی از بنی هاشم نیز به زیارت مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) آمده اند.

پس، همگی به عزاداری پرداختند، به طوری که نوحه هایشان قلب ها را جریحه دار می کرد. تعدادی از زنان آن منطقه نیز به عزاداران پیوستند و عزاداری، مدتی ادامه یافت. عمادالدین طبری آملی، در کتاب بشارة المصطفی(ص) لشیعة المرتضی(ع) روایت زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) توسط جابر بن عبدا...انصاری را در اربعین به نقل از عطیه عوفی نقل کرده و نوشته است: من عطیه عوفی با جابربن عبدا...انصاری، به قصد زیارت مرقد مطهر حسین بن علی(ع) بیرون آمدیم.

زمانی که به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات رفت؛ غسل کرد و همانند افرادی که احرام می بندند، یک ردا و یک ازار پوشید. سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سعد نوعی عطر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که بر می داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد؛ وقتی رسید، گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ او خود را روی قبر انداخت و از هوش رفت. من روی او آب ریختم؛ به هوش آمد. 3 مرتبه صدا زد: (یا حسین) و گفت: آیا دوست جــواب دوست را نمی دهد؟! و خــودش پاسخ داد: چگونه جواب دهی، در حالی که رگ های خونین تو در بـالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؛ شهادت می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و سالله هدایت، خامس اصحاب کسا، پسر سرور پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی ...

سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) کرد و گفت: سلام بر شما، ای ارواحی که در راه حسین(ع) فدا شدید و شهادت می دهم که شما، نماز را به پا داشتید و زکات را پرداختید، امر به معروف و نهی از منکر کردید، با ملحدان به جهاد برخاستید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید. قسم به ّ کسی که حضرت محمد(ص) را به نبوت مبعوث کرد، ما در آن چه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. عطیه می گوید: به جابر گفتم ما چگونه در ثواب آن ها شریک هستیم، در حالی که ما نه کاری کردیم و نه شمشیری زدیم؟

ولی این گروه، میان سر و بدن هایشان جدایی افتاده اسـت و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شده اند. جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود رسـول خــدا(ص) شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کارشان شریک می شود. قسم به آن کس من که محمد(ص) را به پیامبری مبعوث کرد، نی بر آن چیزی است که امام حسین(ع) و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند ... جابر در بین راه گفت: ای عطیه! با محبآل محمد(ص) مدارا و نرمی کن؛ زیرا اگر قدم آن ها به سبب زیادی گناه بلغزد  شان ثابت و استوار قدم دیگر آن ها به سبب محب خواهد ماند. همانا دوسـتـداران آنـان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان آن ها به طرف آتش خواهند رفت.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
برگزاری تجمع دانشگاه تهران در حمایت از دانشجویان آمریکایی
تمدید ثبت‌نام و ویرایش آزمون استخدامی فرزندان ایثارگران
حمایت بسیج اساتید از دانشگاهیان جهان علیه رژیم صهیونیستی
دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
اینفوگرافیک/ قوانین جدید دریافت گواهینامه در سال ۱۴۰۳
دانشگاه امیرکبیر حرکت شجاعانه دانشگاهیان آمریکا و اروپا در حمایت از مردم غزه را ستود
نگرانی شدید تل‌آویو از همکاری‌های دفاعی ایران و روسیه
تصویر متفاوت از اعتراضات دانشجویی آمریکا
بازداشت‌ها در جنبش دانشجویی حامی فلسطین به روایت آمار
سرقت با شگرد تعویض کارت بانکی در مترو
پیام آیت‌الله مکارم خطاب به سردار رادان درباره «طرح نور»
سفر برنامه‌ریزی‌شده «اردوغان» به آمریکا لغو شد
ورزشکاران زن ایرانی افتخار آفریدند
اکثر آمریکایی‌ها به نتانیاهو اعتماد ندارند
دستگیری عامل تیرندازی در منطقه فرحزاد
عمره‌گزاران ایرانی احرام پوشیدند
بایدن: زمانی به خودکشی فکر می‌کردم
قهرمان سابق جودوی آسیا درگذشت
طرح ترافیک جدید امسال اجرا نخواهد شد
اینجا دانشگاه است
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top